.

..

.

..

سلام خوش آمدید

از تو به ما چه می رسد؟

سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۳۰ ب.ظ

نگاهت می کنم هر وقت که فرصت کنم.هر وقت که جرات کنم.

به تو و بچه های خرد و زنان و مردانت . به هر چیزی که درباره شما فکر کنم باز سر از یک دنیای جدید در می آورم. به دستشویی رفتن و حمام کردنتان فکر می کنم. به زیراندازهای خیستان.

به عزمی که نتانیاهو برای حمله به رفح دارد و بمبارانی که به آن همه جمعیت پناهنده ی متراکمی که بهشان گفته می شود بمیرید ولی زیر بار نمی روند  تا شهید  شوند.

ای مقاومت! به تو  که فکر می کنم می بینم چه هنگامه ای کرده ای.

پیش از تو هر چیزی جایی داشت.

در نظرمان جهان را آراسته بودند  تا بخوریم و بیاشامیم و اسراف نکنیم. و گاهی هم مردانمان را رهسپار جبهه کنیم، 

در دنیای پیش از این خانه با جبهه فرق داشت. مردجنگی با زن حامله و کودک شیرین با جنایتکار تحت شکنجه

قبلترها رسم این بود که می گفتند کودک باید امنیت داشته باشد.غذا داشته باشد، بازی بکند و خوابیدن برایش ممکن باشد.

اما همه را تو به هم زدی. 

همه ی نظم آراسته را.

مقاومت تو یادم دادی که اسرائیل نفس را به هیچ محمود عباس و یاسر عرفاتی نمی شود نرم کرد.

مقاومت تو یادم دادی جنگ تا مرگ ادامه دارد.

من برایت دعا می کنم. 

دعا می کنم زندگیت شیرین باشد ای مقاومت.

دعا می کنم هر کس طالب شیرینی زندگی است به تو بپیوندد

دعا می کنم من هم با همه آلودگی ها و وادادگی ها و اسارت ها که در بند اسرائیل نفس دارم

شهید تو باشم.

مقاومت جان

رمضان خونین جگرت را مستانه سپری کن.عید تو هم از راه می رسد.  و وای به حال ما، وای به حال رمضان و عید ما، وای به حال محرم و صفر ما.  ما که به تو نپیوستیم  . ما که اهل مقاومت نبودیم ، ما که لیاقت نداشتیم. دیروز یک زن آمریکایی را از زیر آوارهای غزه بیرون می کشیدند. او را کسی به زور توی غزه نگه نداشته بود. خودش مانده بود تا شرط وفا را به جا بیاورد.مثل آرون بوشنل.

ولی راز را بگو

بگو که حالا که همه چیز را از تو گرفته اند 

عوضش خدا مهمان توست.

بگو که امسال سفره ی بارعام الاهی از روی آوارهای تو پهن می شود.

به جهان اعلام کن اسم مهمانهای عزیزت را.بگو کربلا را به خرابه هایت آورده ای.

بگو تو مبعوث شده ای تا روضه بند نیاید، تکراری نشود، هر روز جان تازه بگیرد و جنگ خون با شمشیر ابعاد جدیدی پیدا کند.

ما که نتوانستیم به تو بپیوندیم هم بالاخره به کاری خواهیم آمد.

ما از قصه های غصه ی تو مثل روضه های اباعبدالله محافظت خواهیم کرد.

ما اگر فرصت کنیم به تو نگاه خواهیم کرد.

ما اگر جرات کنیم به تو نگاه خواهیم کرد. دستمان را بگیر.

بعد نوشت:

دم افطار مهمان سید علی خامنه ای بودیم که در تلوزیون حدیث می خواند:

نماز ستون دین است ولی زبان بزرگتر است. روزه سپر آنش است ولی زبان بزرگتر است، جهاد ....ولی زبان بزرگتر است.

امیدم غزه به زبان است . زبان در راه یاری تو.

تو که با اندوهت جهان را داری تصفیه می کنی

فیلم مردمان دراز کشیده به مرگ را در اسپانیا دیدی؟ زیاد بودند و اهالی اندوه تو بودند

  • ۰۲/۱۲/۲۹
  • Just a tiny bit of dust

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی